کد مطلب:211848
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:233
زنده کردن محمد بن حنفیه به اذن خداوند
روزی اسماعیل حمیدی، یكی از اهالی مدینه، نزد امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت: یابن رسول الله (صلی الله علیه و اله) من شنیده ام كه شما فرموده اید، من محب كامل شما نیستم در حالی كه من عمرم را در محبت شما فانی كردم و مردم را هم به طرف شما دعوت كردم.
امام صادق علیه السلام فرمود: «آیا تو در حق محمد حنفیه نگفتی تا كی ای پسر وصی پیغمبر (صلی الله علیه و اله)! تو زنده باشی، روزی بخوری، در كوه رضوی اقامت كنی، پیوسته در آن جا باشی، دیده نشوی و حال آنكه از ذوق و عشق تو دیوانه باشیم؛ آیا تو قائل نشدی كه محمد بن حنفیه همان قائم است...
وای بر تو! رسول خدا (صلی الله علیه و اله)، علی، حسن و حسین (علیهماالسلام)،
[ صفحه 37]
بهتر از محمد بن حنفیه بودند و مرگ را چشیدند».
اسماعیل گفت: آیا برای جمله ی خودت دلیلی داری؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «بلی، بدرستی كه پدرم مرا خبر داد كه او نماز خواند بر جنازه ی محمد بن حنفیه و در دفنش نیز حاضر بود». سپس امام، دست اسماعیل را گرفت و با هم به سوی قبری حركت كردند؛ امام دست خود را به آن قبر زد و دعایی خواند در آن حال قبر شكافته شد و مردی كه موهای سر و ریشش سفید بود از قبر بیرون آمده و در حالی كه خاك از سر و صورتش می ریخت، گفت: ای ابوهاشم! مرا می شناسی؟ اسماعیل گفت: نه.
گفت: من محمد بن حنفیه هستم، همانا امام بعد از حسین (علیه السلام)،علی بن الحسین (علیه السلام) است و بعد از او، محمد بن علی (علیه السلام) و بعد از او، ایشان (یعنی جعفر بن محمد (علیه السلام)) امام و پیشوای مردم زمین و زمان هستند؛ سپس سرش را در قبر كرد و قبر دوباره به حالت اولیه باز گشت. [1] .
[ صفحه 38]
[1] منتهي الآمال.